ببینید | خاطرات کاغذی | بسته سخنگو

دختر بچه ای به نام پنلوپه (پانی) نشسته بر روی شن‌های ساحل مشغول ساخت قلعه ای خیالی است. با اتمام ساخت قلعه شنی ،دخترک در کنار آن به خواب می‌رود. پانی در خواب بسته‌ای را می‌بیند که روی آب‌ دریا شناور است. وقتی بسته به ساحل می‌رسد پانی از داخل آن صدایی می‌شنود ،پس با اجازه از صاحب صدا، بسته را باز می‌کند، به یکباره طوطی سخنگوی پر حرفی از آن بیرون می‌آید. طوطی که گویی با خودش قرار گذاشته بود که هر کس بسته را باز کرد باید رسالت خطرناکی برایش داشته باشد، از دخترک مو طلایی می‌خواهد که به کمک هم برای آزادسازی دانشمندی به نام "اچ اچ" راهی قلعه کاکاتیس‌‌ها شوند و... درابتدای راه با قورباغه ای آشنا شدند که جاسوس کاکاتیس‌‌ها بود اما چون به گفته خودش هنوز دوره ویژه جاسوسی را تمام نکرده بود خیلی زود لو رفت.بانصیحت‌‌ها پانی قورباغه متنبه شد و تصمیم گرفت در این مسیر به آنها کمک کند. تا پایان داستان مرتبا شاهد ماجراهایی فرا واقعی بودیم که به کارتون حس تعلیق می‌داد. آن دایناسور دریایی "بوسفالد “ را یادتان هست ؟ به یاد دارید آب استاخودوس چه جادویی کرد ؟
کارتون "بسته سخنگو" که فضایی فانتزی داشت ، سال 1978 به کارگردانی “برایان کازگرو” ساخته شد. این کارتون انگلیسی بر گرفته از رمانی از نویسنده بریتانیایی”جرالد مالکوم دورل” است .